معنی شهری در کره جنوبی
حل جدول
یونسو
شهری در خراسان جنوبی
قائن
نهبندان
طبس
تربت جام
شهری در آفریقای جنوبی
ژوهانسبورگ
استراند
فارسی به عربی
جنوب، جنوبی
فارسی به انگلیسی
Ball, Butter, Globe, Moon, Offspring, Orb, Sphere, Spread, Youngling
عربی به فارسی
جنوبی , اهل جنوب , جنوبا , بطرف جنوب
لغت نامه دهخدا
شهری. [ش َ] (اِخ) قریه ای است دوفرسنگی کمتر جنوبی کاکی به فارس. (فارسنامه ٔ ناصری).
رامه ٔ جنوبی
رامه ٔ جنوبی. [م ِ ی ِ ج َ] (اِخ) شهری است که در حدود جنوب سبط شمعون واقع شده است. برخی برآنند که همان کوه برابیر میباشد. (قاموس کتاب مقدس).
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
نیمروزی رپیتویک (صفت) منسوب به جنوب.
معادل ابجد
1015